آغاز بازاریابی از کجاست

مبادله

زمانی که بشر برای تامین نیازها و خواسته های خود شروع به مبادله می کند در حقیقت بازاریابی آغاز می‌شود مبادله دریافت چیزی مطلوب و دادن چیزی مطلوب به ازای آن به دیگری است در مبادله حداقل دو طرف وجود دارد و هر طرف چیز با ارزشی را با هم مبادله می کنند و طرف باید در قبول یا رد پیشنهاد آزادی عمل داشته باشند و در ضمن به انجام به مبادله علاقه مند باشند.

معامله

در تعریف معامله میگویم که شامل داد و ستد فایده بین دو یا چند نفر می باشند که یا بصورت پولی یا به صورت پایاپای صورت می گیرد.

بازار

بازار شامل تمام مشتریان بالقوه ای است که برای تامین نیاز و خواسته های خود به انجام مبادله روی می آورند.

در بازار عوامل زیر وجود دارد

اول افرادی که تمایل و خواسته ای دارند
دوم منابعی که قابل عرضه باشند برای برطرف کردن نیاز ها و خواسته ها
سوم داشتن توان و تمایل برای انجام مبادله

مقایسه فروشندگی و بازاریابی

مقایسه فروشندگی و بازاریابی

فروشندگی نگاهی از درون به بیرون دارد در صورتیکه بازاریابی از بیرون به درون نگاه میکند. منظور از بیرون یعنی از بازار و از بازار هدف، از نیازهای مشتری شروع شده و به درون کارخانه کشیده می‌شود. اما فروشندگی از کارخانه شروع می‌شود و محصولات و فروش و تبلیغات را در بر می‌گیرد. بازاریابی، بازارهای هدف، نیازهای مشتری، بازاریابی یکپارچه و سودآوری از طریق رضایت مشتریان را مد نظر قرار می دهد.

انواع نیاز بشر

انواع نیاز بشر

انوع نیاز بشر عبارتند از

نیاز اظهار شده یا بیان شده

که مشتری به طور واضح به دنبال یک اتومبیل می گردد که قیمت آن به نسبت ارزان باشد.

نیازهای واقعی

نه تنها به دنبال اتومبیل می باشد بلکه به دنبال هزینه های عملیاتی پایین نیز هست.

نیازهای اظهار نشده

گروهی هستند که از فروشنده انتظار خدمات مطلوب را دارد.

نیاز های شوق انگیز

این نیاز ها مانند اینکه فردی اتومبیل خریداری کرده و در کنارش یک جایزه ای دریافت می کند.

نیازهای پنهان

مشتری به دنبال آن است که نسبت به دوستانش به عنوان فردی شناخته شود که دنبال فایده است .

بازاریابی داخلی و بازاریابی خارجی یعنی چه و جایگاه مشتریان در شرکت هاکجاست؟

بازاریابی خارجی به دنبال افراد بیرون از شرکت می باشد مانند مشتریان و برای آنها بازاریابی انجام می دهد، در حالی که بازاریابی داخلی، اجرای دوره های آموزشی برای کارکنان، ایجاد شوق و انگیزه و ایجاد رقابت مثبت برای کارکنان می باشد در واقع بازاریابی داخلی مقدم بر بازاریابی خارجی است در سازمان های سنتی یا هرمی مدیریت در سطح بالای سازمان قرار دارد و مشتریان در کف هرم قرار دارند و به ترتیب مدیریت میانی، کارکنان در طبقات دیگر قرار دارد در صورتی که در سازمان های نوین یا مشتری مداری مشتریان هستند که در بالا و در دو طرف هرم وجود دارند و این به این معناست که در تمام لحظات مشتریان در بهتر شدن سازمان نقش دارند.

بازاریابی داخلی و بازاریابی خارجی یعنی چه و جایگاه مشتریان در شرکت هاکجاست؟

جایگاه بازاریابی در سازمان ها

در ابتدا شرکت ها قسمت های تولید مالی و تحقیق و توسعه و….. این بیم را داشتند که اگر قسمت بازاریابی گسترش پیدا کند ممکن است ماهیت آنها تهدید شود، با پیشرفت های صورت گرفته به این نتیجه رسیدن که تمام واحد ها مانند امور مالی، تولید، منابع انسانی و بازاریابی به یک اندازه در شرکت مهم هستند.
با پیشرفت زمان و نبود تقاضا واحد بازاریابی اهمیت بیشتری پیدا کرد و سهم بیشتری را در سازمان به خود اختصاص داد و به مرور زمان به دلیل نبود مشتری بازهم بازاریابی سهم بیشتری را به خود گرفته و در مرکز سازمان قرار گرفت و واحدهای دیگر دیگر مانند تولید امور مالی و منابع به دور آن قرار گرفتند.
شرکت های روشنفکر به این نقطه رسیدند که مشتری باید در مرکز سازمان باشد و واحد های بازاریابی، تولید واحد مالی و منابع انسانی در اطراف این مرکز به سهم یکسان قرار بگیرند.
در نهایت شکل اصلی سازمان های پیشرفته به این صورت شد که مشتری مرکز سازمان و اطراف این مرکز بازاریابی و دور بازاریابی واحد های دیگر احاطه شدند.
مشتری به عنوان وظیفه ای “هدایتگر” و بازاریاب به عنوان نقش “تمام کننده” را دارد.

جایگاه بازاریابی در سازمان ها

مفهوم بازاریابی اجتماعی

در این نوع بازاریابی، سازمان ها علاوه بر این که به نیازهای مشتری اهمیت می دهند بلکه به صورتی عملی تر و موثرتر در خدمت مشتریان هستند. به این صورت که بازاریابی مبتنی بر انسانیت را انتخاب کردند.
به این معنا که باعث حفظ و ارتقای سلامت مصرف کنندگان هستند و با در نظر داشتن ملاحظات اجتماعی و اخلاقی در مسیر کسب رضایت مشتریان می باشند

اصول بازاریابی

بازاریابی بر چهار اصل استوار است
یک بازار هدف: شرکت ها باید بتوانند دقیقاً بازار هدف خود را مشخص کنند، چون یک شرکت نمی تواند در تمام بازارها کسب و کار کند و نمی‌تواند به صورت موفق و گسترده در تمام زمینه ها فعالیت داشته باشد.
اصل دوم فلسفه بازاریابی: در گام اول باید بازار هدف مشخص باشد ولی در گام دوم باید نیازهای مشتری را مد نظر قرار داد و بتوان نیازها و درخواست های مشتری را به درستی شناسایی و استخراج کرد و بعد در تامین نیازها به تلاش پرداخت. پیدا کردن نیازهای مشتریان کار آسانی نیست، زیرا گاهی خود مشتری ها هم از نیازهای خودشان آگاه نیستند و این کار بازاریاب است تا بتواند به درخواست ها و نیاز های مشتری پی ببرد. بازاریاب باید با تفسیر و بررسی کلماتی که مشتریان به کار می برند پی به درخواست و نیازهای آنها برده و بتوانند برای ارضای نیازها اقداماتی انجام دهند.
سوم بازاریابی یکپارچه: به این معنا است که تمام دوایر شرکت برای تامین منافع مشترک گام بردارند. تمام قسمت های بازاریابی مانند فروش، تبلیغات، تحقیق و توسعه همگی باید از دید و منظر مشتری با هم هماهنگی داشته باشند. در ضمن باید تمام کارکنان رضایت مشتری را در سازمان احساس کنند.

بازاریابی داخلی و بازاریابی خارجی

بازاریابی خارجی روی افراد بیرون شرکت تمرکز دارد، در حالی که بازاریابی داخلی تمرکز اصلی اش بر روی کارکنان، آموزش، ارتقا و پرورش آنهاست در واقع بازاریابی داخلی مقدم بر بازاریابی خارجی است.
البته شرکت‌ها برای رسیدن به سودآوری تلاش می‌کند و هدف اصلی آن ها سود می باشد که در شرکت های غیر انتفاعی و شرکت هایی که کارهای انسان دوستانه انجام می دهند بقا و جمع آوری وجوهات جز هدف های اصلی می باشد.
با مطالعات کاربردی جدیدتر با ما همراه باشید

بازاریابی در حقیقت کمک می‌ کند تا شرکت شما با مشتریان‌ تان ارتباط مؤثری برقرار کند و امروزه بازاریابی با شیوه‌ های قدیمی دیگر کارساز نیست و هر روزه روش‌ های جدید و موثری به میان می‌ آیند و شرکت‌ های بزرگ از آن‌ ها استفاده می‌ کنند تا بتوانند فروش بیشتری را برای محصولات و خدماتشان به‌ دست آورند.