برای برای داشتن یک تبلیغ موثر روش ‌های متفاوتی وجود دارد، در این مقاله قصد داریم 10 روش موثر تبلیغ در کسب و کار  و سازمان ها را معرفی کنیم و امیدواریم که با مطالعه این مقاله بتوانید روش های موثری را برای انجام تبلیغ محصولاتتان در پیش رو داشته باشید.

برخی روش های درست تبلیغ نویسی و جذب مخاطب، که آنها را در زیر بیان می‌کنیم.

حس تعهد

حس تعهد

زمانی که ما به افراد مختلف به بیماران کمک می‌کنیم حتی در حد ۱۰ هزار تومان تاثیر دو برابری روی افراد و ذهن آن ها می‌گذاریم.

در کسب و کار نیز به همین صورت می‌باشد. زمانی که با افراد همدل می‌شویم و سعی می‌کنیم آنها را درک کنیم یا تشویق می‌کنیم که یک قدم کوچک برای زندگیشان بردارند و جملاتی از این قبیل:

یک ساعت هم وقت بگذاری خوبه

روزی نیم ساعت تمرین کن

و یا برای تشویق آن ها به خدمت رسانی مانند:

به آنها می‌گوییم که کمک تو فوق العاده موثره

حتی هزار تومان

این‌ها جملاتی هستند که باعث ایجاد حس تعهد می‌شوند و هرچه تعهد برای افراد بیشتر شود به آرامش خاطر بیشتری دست می‌یابند.

زیر سوال بردن تفکر رایج

زیر سوال بردن تفکر رایج

مورد بعدی زیر سوال بردن تفکر رایج مانند این جملات

هرچه تا حالا دیدی یا شنیدی اشتباه بوده

نکته‌های مهم رو بیا تا من بهت بگم

محصول جدید حرف جدید که تا حالا نبوده

راهنمای جامع

تفسیر کامل

رژیم لازم نیست

لاغری بدون رنج

موفق بودن  حتی با رها کردن تحصیلات تکمیلی تمام حرف‌ها رو می‌توانیم نقض کنیم، با این روش می توانیم همه محاسبات افراد ردا در هم بشکنیم و یک ساختار دیگر بچینیم.

برنده کردن مخاطب

برنده کردن مخاطب

 مورد بعدی برنده کردن مخاطب، دادن حس جدیدی که تجربه نکرده، حس برنده بودن

می توانید مسابقات آسان بگذارید مخاطب را برنده اعلام کنید. این کار به آنها حس اعتماد به نفس و مهم بودن را می‌دهد.

دلیلی برای خوب بودن آنها بیاورید. زمانی که صحبت یا حرفی را با دلیل بیان می‌کنیم آن صحبت از طرف مخاطب بیشتر پذیرفته می‌شود تا زمانی که بدون دلیل از آنها درخواستی می کنیم. پس اگر درخواست خود را با دلیل مطرح کنید، بیشتر به حرف شما گوش داده می‌شود.

مبارزه طلبیدن رقیب

مبارزه طلبیدن رقیب

 مورد بعدی به مبارزه طلبیدن رقیب، اگر آنقدر از محصول خودتان مطمئن هستید می توانید به راحتی رقیب خود را به مبارزه می‌طلبید.

مثلاً در تبلیغاتی که بین بی‌ام ‌و و بنز وجود داشت شرکت بی‌ام‌ و به یک گروه گفته بود که ۱۰ دلیل برای انتخاب این ماشین بگوید و به گروه دیگر گفته بود یک دلیل برای انتخاب بی‌ام‌و نسبت به بنز بگویید. زمانی که تعداد دلیل‌ها زیادتر بود مردم متوجه شدند که بین بی‌ام‌و و بنز خیلی فرقی وجود ندارد، چون ۱۰ مورد تفاوت بین این دو پیدا نمی‌کردند و مجدد به سمت خرید بنز می‌رفتند. اما زمانی که یک دلیل برای انتخاب بی‌ام‌و وجود داشت مردم خیلی راحت‌تر ماشین بی‌ام‌و را خریداری می‌کردند. زمانی که با اطمینان می‌گوییم این محصول بهترین و کامل‌ترین است، یا اگر مثل این را پیدا کردید محصولم را رایگان می‌کنم یا جایزه می‌دهم، در این صورت مخاطبان با اطمینان خاطر از اینکه محصول با ارزش و درجه یکی می‌خرند، رو به شما می‌آورند.

معرفی و توصیه توسط دیگران

معرفی و توصیه توسط دیگران

مورد بعدی معرفی و توصیه توسط دیگران یا خود مشتری‌ها می باشد.

اگر توجه کرده باشید زمانی که یک شخص مهم بخواهد سخنرانی کند قبل از آن، یک مجری به صورت مختصر ایشان را معرفی می‌کند. این کار یک تاثیر روانشناسی بر ذهن مردم دارد. اگر فردی بیاید پشت تریبون و خود را معرفی کند شاید تاثیر خوبی نداشته باشد و یا حتی  نتیجه معکوس شود.  اما اگر یک فرد دیگر شروع به تعریف کند و آن  فرد را به زیبایی معرفی کند تاثیر چند برابری در ذهن مخاطب می‌گذارد.

در امر معرفی محصول نیز مانند معرفی دیگران،  توصیه مشتری‌ها تاثیر بیشتری بر ذهن مخاطب می‌کند و احساس نمی‌کند که فرد دارد محصول خود را می‌فروشد یا یک فرد از خود راضی است.

زمانی که فرد دیگری از ما تعریف می‌کند پذیرش دیگران بیشتر می‌شود تا اینکه ما خودمان در مورد خودمان صحبت کنیم.

آزمایشی که انجام داده‌اند بر یک املاکی بود، به جای اینکه املاکی خودش پاسخگوی مخاطب باشد، منشی به آنها می‌گفت شما با کدام قسمت تماس گرفته‌اید آقای فلانی که ۱۰ سال در کار اجاره مهارت دارد و آقای فلانی که ۱۵ سال در کار فروش مهارت دارد. این ترفند، باعث اطمینان خاطر و یک آرامشی می‌شد که افرادی که در این املاک هستند از تبحر کافی برخوردار هستند.

ما هم می‌توانیم در کسب و کارمان از افراد خبره، مهم، علمی، اینفلوئنسرها برای معرفی محصول بهره بگیریم.

خودزنی ملایم

خودزنی ملایم

مورد بعدی خودزنی ملایم می باشد. خودزنی به چه معنی می‌باشد؟ اگر ما به مخاطب بگوییم که ما هم در مسیر زندگی خطاهایی داشتیم. دچار شکست‌هایی شدیم. مخاطب با ما حس همدردی بیشتری می‌کند و خود را به ما نزدیک‌تر می‌بیند و اینکه به ما اعتماد کند احتمال بیشتری دارد.

پس باید خطاهای مسیر کاری‌مان یا مسیر زندگیمان را به صورت کم و ملایم برای مشتریانمان بیان کنیم. حتی در دادگاه گفته شده اگر مجرم خودش خطاهایش را بیان کند قاضی نسبت به آن منصفانه‌تر رای می‌دهد تا اینکه خطاهای او کشف شود.

با گفتن اینکه ما هم در مسیر کاری‌مان به چه بن‌بست‌هایی رسیدیم، چه لغزش‌هایی را داشته‌ایم، حس صداقت و اعتماد در مخاطب بیشتر می‌شود.

اینکه به آنها بگوییم ما بهترین نیستیم ولی سعی می‌کنیم که خوب باشیم حس خیلی خوبی به مشتریانمان می‌دهد.

برای انجام دادن این کار در کسب و کارمان بهتر است یک یا دو نقطه ضعف کوچک و کمرنگ را بیان کنیم و در کنار آن یک نقطه قوت بزرگ را هم بیان کنیم تا به عنوان یک درگاهی باشد تا فرد را به سمت امید برای پیروزی بکشاند.

سرزنش کردن مخاطب

سرزنش کردن مخاطب

مورد بعدی سرزنش کردن و مقصر دانستن مخاطب است. گاهی شده در زندگی اگر به موفقیت نرسیدیم، اگر لاغر نشدیم، اگر در یک نبرد مسابقاتی پیروز نشدیم، خودمان را سرزنش می‌کنیم و از کم کاری و لغزش‌ خودمان می‌بینیم.

کسب و کارها می‌توانند از این روش استفاده کنند و با تلنگر و مقصر دانستن مخاطب آن ها را آگاه سازند.

مثلاً اگر محصول ثروتمند سازی داریم می‌توانیم به مخاطب بگوییم تا کی می‌خواهی حسرت بخوری و چشمت به دنبال دیگران باشد. یا اگر محصولمان لباس و پوشاک است، می‌توانیم آنها را تحریک به این موضوع کنیم که چرا برای خودت لباس شیک نمی‌خری، چرا یک بار هم که شده به دلخواه خودت زیبا لباس نمی‌پوشی.

با این جملات حس حسرت و آه مشتری چند برابر می‌شود، که راستی چرا من به خودم توجه کافی ندارم، یا چرا در مسیر پولدار شدن از آموزش‌های خوب بهره نگرفتم و هزاران صحبت‌های درونی دیگر که باعث می‌شود افراد به سمت ما جذب شوند.

استفاده از تشابه

استفاده از تشابه

یکی دیگر از موارد این است که ما برای ایجاد اعتماد باید بتوانیم یک نقطه مشترک با مخاطب خود پیدا کنیم. مثلاً دیده‌ایم وقتی وارد فروشگاهی می‌شویم و دقیقاً مانند ما ترک زبان، لر زبان، یا حتی با لهجه‌های مختلف اصفهانی و یزدی صحبت می‌کنند، چقدر احساس صمیمیت می‌کنیم، دوست داریم بیشتر مکالمه داشته باشیم و حتی به راحتی از آنها خرید می‌کنیم.

این مشترک بودن و همزبانی حس اعتماد می‌آورد. حتی شده مذهب، اسم فرد، جنسیت، سن، گرایش سیاسی، سبک زندگی هم همه در صورت تشابه می‌تواند حس نزدیک بودن و اعتماد به ما را بدهد.

حتی دیده‌ایم روی پوسترها نوشته اند، ما دهه شصتی‌ها، ما دهه هفتادی‌ها، این‌ها یک نوع تشابه سازی است که باعث می‌شود گروه خاصی از مردم مثلاً دهه شصتی‌ها تمرکزشان بر تبلیغ بیشتر شود. از این ترفند می‌شود برای فروش محصولات استفاده کرد.

محبت کردن به مخاطب

محبت کردن به مخاطب

مورد بعدی محبت کردن به مخاطب می‌باشد. یعنی بیایم از در دوستی، عشق با مخاطب صحبت کنیم .با بیدار کردن احساس درونی با مخاطب می‌توانیم به مخاطب نزدیک شویم.

همه ما این موضوع را تجربه کردیم، زمانی که فردی از ما تعریف می‌کند و حسابی به ما اعتماد به نفس می‌دهد یا به نوعی زیر بغل مان هندوانه می‌گذارد ما را خیلی معذب می‌کنند اگر خواسته‌ای داشته باشد، ما نمی‌توانیم به او نه بگوییم.

دقیقاً در کسب و کارها می‌توانیم از این روش استفاده کنیم. آسیب پذیری افراد در تعریف و تمجید بیشتر می‌شود. آزمایشی بر روی سه سری از افراد انجام دادند. در گروه اول نکات منفی آنها را بیان کردند و از آنها درخواستی داشتند در گروه دوم نکات مثبت و منفی آنها را بیان کردند و بعد از آنها درخواست داشتند و در گروه سوم فقط نکات مثبت آنها را بیان کرده‌اند و درخواستشان را از آنها بیان کردند.

در این سه گروه دیده شد که گروه آخر بدون هیچ چشم داشتی بیشترین درصدی را داشتند که به خواسته ها جواب می دادند.

ما در کسب و کارمان می‌توانیم کاری کنیم که مخاطب ما را دوست داشته باشد. برای این کار می‌توانیم کارت تبریک برای مخاطبان بفرستیم. به نوعی با اهمیت بودن آنها را ثابت می کنیم. افراد دوست دارند از کسی خرید کنند که دوستشان دارند.

مثلاً با نشان دادن این موضوع که زندگی و موفقیت شما برای من با ارزش است، به نوعی می‌توانیم بگوییم چه بخری، چه نخری من دوستت دارم و امیدوارم که بهترین زندگی را داشته باشی.

باید به مخاطب اثبات کنیم که ما انگیزه‌ای بالاتر برای زندگی بهتر او داریم نه فقط فروش محصولمان.

نفوذ کلمات

نفوذ کلمات

به کار بردن کلمات زیبا، اینکه خوشحالم شما را دارم، می‌تواند نفوذ بیشتری بر مخاطب داشته باشد.

خود کلمات نیز بار معنایی خاصی دارند. مثلاً به جای پرداخت و خرید می‌توانیم از سفارش، تهیه استفاده کنیم، زیرا کلماتی که بار معنایی مثبت دارند برای مخاطب دلنشین‌تر اند.

یا به جای اینکه بگوییم در این کار هزینه کنید بهتر است بگوییم سرمایه‌گذاری برای آینده انجام دهید. کلمات مثبت درد کمتری را در مخاطب ایجاد می‌کند.