فرایند بازاریابی چیست
فرایند بازاریابی را فرآیند فایده سازی نیز می نامند. دو نظریه در زمینه فرایند فایده سازی وجود دارد
نظریه سنتی
که در آن بیان می شود یک شرکت یک محصول یا یک کالا را تولید می کند و سپس آن را می فروشند.
نظریه جدید
در نظریه جدید برای فرایند فایده سازی گفته می شود که بازاریابی قبل از فرایند برنامه ریزی قرار گرفته است. در این نظریه بازاریابان خود را بخشی از توالی فایده و فایده سازی می دانند و فقط توجه صرف به ساخت و فروشندگی ندارند.
همانطور که گفته شد توالی فرآیند فیزیکی سنتی شامل دو مرحله تولید کالا و فروش کالا می باشد، ولی فرایند بازاریابی جدید از سه قسمت تشکیل شده است.
- فایده را انتخاب کنید
- فایده را ایجاد کنید
- فایده را برسانید.
در کل بازاریابی جدید از دو قسمت بازاریابی استراتژیک و بازاریابی تاکتیکی تشکیل شده است.
- بخش انتخاب فایده سه قسمت قرار دارد
قسمت بندی مشتریان
انتخاب بازار هدف
جایگاه یابی فایده
در ابتدا کارکنان بازاریابی باید بازار را قسمت بندی کنند و بهترین بازار را انتخاب کنند و برای فایده ای که قرار است ارزش شود جایگاه مناسبی را انتخاب کنند این سه مورد یعنی قسمت بندی، هدف گیری و جایگاه یابی اساس بازاریابی استراتژیک نامیده می شود
2. ایجاد فایده
بعد از انتخاب فایده وارد تولید فایده میشویم، این مرحله بخشی از بازاریابی تاکتیکی است و مرحله سوم در واقع اعلام فایده است.
به زبانی می توان گفت بازاریابی در واقع قبل از اینکه کالایی به وجود بیاید یا کالایی وجود داشته باشد آغاز می شود و در مراحل بعد و حتی عرضه نیز ادامه خواهد داشت. ژاپنی ها این نظریه را کامل تر کردند و گفتند بازاریابی به حداقل رساندن زمان بازخورد از طرف مشتری، زمان بهبود، به حداقل رساندن زمان خرید، زمان راه اندازی، نقائص و معایب و اصلاح کالا است.
نظریه سنتی
نظریه جدید
تهیه برنامه بازاریابی
برای تنظیم برنامه های بازاریابی و تبدیل خط مشی به برنامه باید در نظر گرفته شود که هزینه های بازاریابی چطور تامین می شود؟ بودجه در نظر گرفته برای شرکت چه مقدار است؟ و این بودجه برای هر واحد اقتصادی به چه میزان در نظر گرفته شده است؟
عناصر بازاریابی یعنی چه؟
عناصر بازاریابی برای رسیدن به هدف شرکت کمک می کنند. مک کارتی در یک طبقه بندی ۴ عامل را برای عناصر بازاریابی در نظر گرفته است به نام ۴p که از
محصول یا Product
قیمت فروش یا price
مکان عرضه Place
توزیع Promotion تشکیل شده است.
ترکیب این چهار پی باید در برنامه شرکت گنجانده شود و اینکه قرار است ۴ پی به چه صورتی در شرکت اجرا شوند مورد تصمیم گیری است.
هر کدام از این چهار پی زیر مجموعههایی دارند که در شکل نشان داده شده است.
زمانی که شرکتی برنامه استراتژیک و برنامه بازاریابی خود را می نویسد و آن را تصویب می کند، اجرای آن شروع می شود. مسلما در اجرای این برنامه مشکلات زیادی به وجود می آید نقاط ضعف و بالا و پایین های بسیاری وجود دارد و باید این برنامه و اجرای آن کنترل و سنجیده شود.
کنترل بازاریابی
سه نوع کنترل بازاريابى وجود دارد
- کنترل برنامه های سالیانه
- کنترل سودآوری
- کنترل استراتژیک
کنترل برنامه های سالیانه همانطور که از اسمشان مشخص است، کنترل برنامه های کلی سازمان، مانند اهداف کلی برای فروش، سود آوری و اهدافی که جزو چشم انداز مدیریت و سازمان اند می باشد.
در اين نوع کنترل، ابتدا مديريت در برنامه سالانه، اهداف ماهيانه يا سهماههاى را تعيين مىکند. سپس، عملکرد شرکت در بازار اندازهگيرى مىشود. بعد از آن، شرکت به ارزيابى دو نوع عملکرد مىپردازد، یکی عملکرد مورد انتظار و دیگری آنچه که عملاً اتفاق افتاده است. در پايان، مديريت مىکوشد با انجام اصلاحاتي، فاصلههاى ميان اهداف و عملکردهاى شرکت را از ميان بردارد.
برای کنترل سودآوری با اندازه گیری سودآوری واقعی محصولات، مشتریها، اندازه گیری کانال های تجاری، گروەهاى مشتريان، کانالهاى توزيع و اندازه سفارشهاى خريد می توان کنترل سودآوری را به دست آورد.
اين اطلاعات به مديران کمک مىکند تا بتوانند تصميم بگيرند که کدام يک از محصولات يا فعاليتهاى بازاريابى بايد بسط و توسعه يابند يا محدود گردند و يا حذف شوند.
کنترل استراتژیک، در این کنترل وظیفه ارزیابی بین خط مشی بازاریابی و شرایط بازار برای شرکت وجود دارد.
شرکتها براى بررسى عملکرد کلى واحد بازاريابى، به کنترل استراتژيک نياز دارند. خطمشىها و برنامههاى بازاريابى به مرور زمان نیاز به تحول و بازنویسی دارند و شرکت ها باید از انعطاف پذیری خوبی برای تغییر این موارد داشته باشند و هر شرکتى بايد هر چند وقت يکبار و با استفاده از ابزار مميزى بازاريابي، شيوه برخورد کلى خود را با بازاريابي، مورد ارزيابى مجدد قرار دهد.
مميزى بازاريابي، بررسى جامع و فراگير، سيستماتيک، مستقل و دورهاى است از محيط، اهداف، خطمشىها و فعاليتهاى يک شرکت است تا بتواند فرصتهای پیش روی خود را پیدا کند و مشکلات بوجود آمده را تعیین نماید و با ارائه يک برنامه عملى به بهبود عملکرد بازاريابى شرکت کمک کند.
خط مشی بازاریابی شرکت
یکسری نیروهایی هستند که بر خط مشی بازاریابی شرکت تاثیر گذار هستند که در شکل زیر این نیروها نشان داده شده اند.
در بیرونی ترین لایه، عوامل خارجی و بیرونی مانند محیط فیزیکی فنی، جمعیتشناختی، محیط اجتماعی فرهنگی، حتی محیط سیاسی قانونی نیز میتواند بر خط مشی های یک شرکت تاثیر بگذارد.
در لایه داخلی تر، واسطه های بازاریابی، جامعه، رقبا و فروشندگان می توانند بر روی خط مشی شرکت ها تاثیر بگذارند. مرحله بعد سیستم سازمان و اجرای بازیابی سیستم، سازمان بازاریابی، سیستم اطلاعات، سیستم برنامه ریزی بازاریابی هستند که بر روی خط مشی شرکت ها تاثیر گذار هستند.
و در لایه درونی عوامل موثر بر روی خط مشی شرکت ها شامل: مکان، عرضه، تبلیغات پیشبردی، قیمت فروش و کالا می باشد.
در نهایت در مرکز همه شرکت ها و همه فعالیت ها مشتریان هدف آن شرکت قرار دارند که باید در ابتدا در خط مشی سازمان ها را در نظر گرفته شود و برای رضایت نیاز های آن ها خط مشی نوشت و آنها را اجرایی کرد.
در ادامه با مطالعات کاربردی جدیدتر ما با همراه باشید.
بازاریابی یکی از مهم ترین قسمت های فروش موفق هر محصول یا خدمت است و مراحل بازاریابی اگر به صورت اصولی انجام شوند احتمال فروش موفق محصول یا خدمت بیشتر می شود و بازاریابی اصولی باعث می شود شرکت شما در فروش خدمت یا محصول هایتان بسیار موفق عمل کند.