مراحل اصلی فرآيند توسعه محصول جديد
توسعه محصول از شش مرحله تشکیل شده است
ايده يابی و ايده زايی
ایده پردازی شروع هر ماجرایی است که با دادن ایده تولید محصول آغاز می شود. ایده های خوب باعث ارتقای شرکت می شود. ایده خوب برابر است با موفقیت شرکت
تصفیه ايده ها
ایده ها باید تصفیه شوند و بهترین ها انتخاب شوند. باید مراقب باشیم ایده خوب اشتباهی رد نشوند و در عوض ایده های ضعیف و ناموفق پذیرفته شوند. اگر ایده ی ضعیف جلو برود تمام مراحل به اشتباه جلو می رود، مراحل تولید محصول هزینه بر و پر خرج است اگر اشتباهی وارد کار شود و جلو برود، هزینه های غیر قابل جبران برای شرکت به عمل می آورد. پس دقت اولیه برای تصفیه ایده از اهمیت بالایی برخوردار است.
توسعه و آزمايش مفهوم
مفهوم محصول با ایده محصول، متفاوت است ایده آن بذر اولیه در مورد محصول است که شرکت قرار است آن را تولید کند، اینکه در قالب کلی محصول قرار است به چه صورتی باشد. اما مفهوم محصول یعنی توضیح در مورد ایده، توضیح دهیم که چه چیزی قرار است دست مشتری برسد.
اما تصویر ذهنی آن چیزی است که از زبان مشتری لمس و بیان می شود.
توسعه استراتژی بازاريابی
در این مرحله استراتژی اولیه نوشته می شود که از سه قسمت تشکیل می شود.
اندازه، ساختار و رفتار بازار در مرحله اول استراتژی بازاریابی قرار می گیرد. یعنی تعیین موارد اولیه بازاریابی، برای تخمین چند سال اولیه، اینکه آیا این محصول سودآور است، صرفه اقتصادی دارد، هزینه های اقتصادی، سهم بازار آن چقدر است و تمام این موارد که باید در مرحله اول قبل از تولید انجام شود.
مرحله دوم استراژی بازاریابی در مورد تخمین قیمت و سهم بازر و سودآوری آن برای یک سال آینده است.
مرحله سوم استراژی بازاریابی تخمین ها در طول زمان است که آیا این پروژه یا محصول در بلند مدت و به مرور زمان سودآور است و باتوجه به اهداف بلند است.
بررسی تجاری
در این مرحله که مفهوم محصول مشخص شد و استراتژی اولیه محصول نوشته شد، حالا وقت این است که مدیر عامل از نظر تجاری این محصول را بررسی کند و عملکرد تجاری آن را بسنجد که آیا می تواند برای شرکت از نظر تجاری سودآور باشد.
پیش بینی فروش
در این مرحله زمان این رسیده است که بررسی شود میزان فروش به اندازه ای هست که برای شرکت سودآور باشد، روند بازار مورد ارزیابی قرار می گیرد.
پیش بینی هزینه و سود
در این مرحله که پیش بینی فروش انجام شد وارد مرحله پبش بینی هزینه ها می شویم که باید هزینه ها و منابع بررسی شوند. اين كار از طريق قسمتهای تحقيق و توسعه توليد امور مالي و حسابداری صورت مي گيرد.
آیا هزینه ها از سود بیشتر است یا هزینه ها کمتر از سود است و تولید این محصول صرفه اقتصادی دارد یا نه
قسمت مالی به بررسی در این قسمت مشغول می شوند.
توسعه محصول
ایده محصول وارد مرحله تولید فیزیکی محصول می گردد. تا این مرحله همه چیز به صورت یک خیال و یک تصویر ذهنی است ولی از این مرحله به بعد وارد فضای واقعی می شویم. در اين مرحله مشخص مي شود كه ايده محصول را مي توان به محصول فیزیکی و تجاری تبديل كرد يا خير.
آزمایش بازار
در این مرحله آزمایش محصول در شرایط واقعی بازار سنجیده می شود. به صورت آزمایشی محصول را در بازار قرار می دهند تا بازاریاب محصول را چک کند که اگر این محصول وارد بازار واقعی شود به چه صورتی است و چه نواقص و مشکلاتی دارد.
تجاری کردن
با بازار آزمایشی مشخص می شود که محصول آمادگی این را دارد وارد مرحله تجاری شود یا نه، زیرا اگر محصول وارد مرحله تجاری شود هزینه های زیادی را به شرکت تحمیل می کند که ممکن است گاهی غیرقابل جبران باشد.
در خصوص اهداف فرآيند توسعه محصول، شرکت های مختلف تفکرات متفاوتی در مورد موضوع تولید مصولات جدید دارند، بعضی از شرکت ها در این فکر هستند که برای ارتقای شرکت باید محصولات جدید تولید کنند، عده ای توجه ويژه به حفظ موقعيت رقابتي – تجاری در محیط رقابت دارند، یا می گویند محصولات جدید سود شرکت را بالا می برد، یا به فکر جلوگیری از منسوخ شدن محصولات خود هستند، یا تولید محصولات جدید باعث توسعه کسب و کار شان می شود و با تولید محصولات جدید با رقبای خود مقابله می کنند.
رویکرد های ارائه محصول به بازار
در این رویکرد شرکت ها علاقه مند هستند خودشان ایده و تدبیر اولیه برای محصول جدید را داشته باشند و خودشان این طرح جدید را وارد بازار کنند و پیشرو باشند که ممکن است در بازار این محصول طرفدار داشته باشد و سود کند و ممکن است ضرر بدهد ولی در هر صورت شروع کننده ایده هستند.
رویکرد دوم شرکت هایی هستند که نمی خواهند طرح یا ایده اولیه را داشته باشند، آن ها منتظرند ببینند که شرکت های پیشرو آیا با وارد کردن محصولشان به سود و امتیازی دست یافته اند یا خیر در صورت مثبت بودن جواب، دوست دارند جزو اولین شرکت هایی باشند که محصول را وارد بازار کردند، این رویکرد تقلید از محصولاتی است که در بازار مشتریان خود را دارد و مورد حمایت آن ها است.
گروه سوم هم برایشان مهم نیست حتما محصولات را سریع وارد بازار کنند، این گروه ممکن است محصولات را انقدر دیر وارد بازار کنند که دیگر مشتریان طرفدار آن نباشند در هر صورت دنباله روی سریع نیستند.
هوش بازاریابی
در محیط پویا و پر تلاطم بازار که ماهانه یا حتی روزانه نیازها و سلایق مشتریان در حال تغییر است، شرکت ها باید راهی داشته باشند تا بتوانند از این دنیای پر از تغییرات عقب نمانند. یکی از این موضوعات مسئله هوش بازاریابی است. هوش بازاریابی بخشی از استراتژی بازاریابی است که جهت افزایش مزیت رقابتی استفاده می شود. هوش بازاریابی نیاز به تجزیه و تحلیل دارد و با جمع آوری صرف متفاوت است.
سيستم هاي هوش بازاریابي از این جهت به سازمان ها کمک مي کند تا بتوانند سریعاً واکنشي نسبت به نيازهاي مشتریان نشان دهند.
مدیران بازاریابي با استفاده از سيستم هاي هوش بازاریابي، ميزان رضایت مشتریان را مورد بررسي قرار می دهند و از آن طرف اطلاعات بازار را در اختیار مدیران قرار داده تا در صورت نیاز به تعدیل، بهبود و یا توقف توليد کالا و خدمات را انجام دهند.
هر کسب و کاری برای پاسخگویی به نیاز های مشتری های خود سراغ محصولات جدید می رود و چهبسا محصول فعلی از فناوری های قدیمی استفاده کند و در حالی که هر کسب و کاری بهدنبال بخش های جدید در بازار است تا پویایی خود را حفظ کند و کسب و کار دیگری قصد دارد از محصول یا بخشی از آن در محصول دیگر استفاده کرده و آن را کاملتر کند.